ال آیال آی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

برای دخترم الی...,

7ماهگی الی خانوم

دخترم الی: ال آی عزیزم از وقتی که تو امدی واقعا آرمشمو به دست اورد خیلییییییییییییییی با وجود تو خونمون شاد شده خیییییییییییلی شیطون شدی و همش چهار دست وپا راه می ری و با اسباب بازی هات بازی می کنیوهمشم به در و دیوار می خوری و گریهههههههههههه میکنی الهی من فدات بشم عزیزم   خلاصه که همش شیطونی می کنی وعاشق بادکنک شدی همش یادکنک می ترکونی بادکنکو می گیری جلو دهنت و صدا در میاری تا صدات یه مدل دیگه در بیاد خیلی باهوش شدی همش می ری بابا آرشو اذیت می کنی و سر به سرش می زاری نمی زاری روزنامه بخونه اونم عاشق این شیطونی هات شده ! الهی من فدای اون چشمات بشم توو دختر خوب و با وقار منی که منو خیلی سربلند می کنی همیشه موف...
16 تير 1391

الفبای بهداشت روان کودک

خلاصه بخشی از کتاب الفبای بهداشت روان کودک نوشته دکتر نهضت فرنودی کتاب «الفبای بهداشت روان کودک » خانم دکتر نهضت فرنودی اطلاعات کلی بسیار خوبی در مورد مراحل رشد عاطفی کودک از تولد تا سه سالگی به من داد که برای استفاده دوستان بخش مهمی از اون رو خلاصه کردم. باشد که لذت ببرید: کودک انسان تا حدود شش ماهگی در مرحله همزیگری با مادر به سر می برد. یعنی مادر و کودک چنان به هم آمیخته هستند که من از غیر من جدا نیست و کودک نمی داند که خودش کجا تمام می شود و مادر کجا آغاز می شود. بعد از آن از شش تا سی و شش ماهگی کودک سه مرحله استقلال را تجربه می کند. اولین مرحله استقلال و تفرد در شش ماهگی اتفاق می افتد که به آن hatching (سر...
16 تير 1391

داستان عبرت آموز

داستان دو دوست ، شن و سنگ دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.یکی از آنها از سر خشم؛بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید،روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”. آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند.ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امر...
12 تير 1391

بدون عنوان

سلام دختر عزیزم ال آی من   دیگه نمی تونم زود زود بیام وبرات بنویسم آخه دندون داری در میاری و حسابی گریههههههههههه می کنی قربونت برمهمش باید مواظبت باشم بووووووووووس     ...
1 تير 1391

اولین دندون الی خانوم

  دندون ال آی ال آی جون در تاریخ ٥/٣/٩١در٦ماه و پانوزده روزگی بعد یک هفته گریه وبهونه    یک دونه مروارید کوچولو از تو لثه اش بیرون زد و یه مروارید هم تو دهانش ظاهر شد و به قاشق که می خوره صدای چک چکش دلم آب می کنه قربونت برم دخمل شیطونم ال آی جونم مبارکت باشه   ...
7 خرداد 1391

اولین پارک رفتن در 5 ماهگی

اولین پارک رفتن ال آی خانوم در 5 ماهگی   عزیزم امروز با کالسکه ات و بابایی رفتیم پارک تا حسابی بازی بازی کنی به کالسکه که سوار می شی خیلی حال می کنی قربونت برم منننننننننننن مامانی نی نی ها بازی میکردن و تو همش نگاهشون می کردی          خیلی تعجب کرده بودی اون همه نی نی یه جا تا حالا ندیده بودی........بعد هم بابا جونت سوار اسبت کرد کلی ذوق کردی عزییییییییییییزم عزیزم بابایی رفتی خرگوشارم دیدی خیلی با دقت و ذوق نگاه می کردی خرگوشاهم بدوبدو می کردند ...........خلاصه که برات خوش گذشت   اینم عکسامون  الی خانوم سوار بر اسب پرنده کنار بابا آرش   اینم خ...
4 خرداد 1391

شیطونی های الی در روز تولد بابا آرش و نیم سالگی

دخمل شیطون من امروز تولد بابایی وتو هم نیم ساله شدی عزیزم..   نیم سالگی مباااااااااااااارک عزیزم     الاهی  صد ساله بشی عزیزم.............مامانی برا تون یک کیک خوشگل گرفته بود ..توهم کلی خوشحال شده بودی   کادوی نیم سالگیتم یه پلنگ صورتی بزرگ بود بابا ارش هم برات مکعب های رنگی هوش خریده بود کلی باهاشون بازی بازی کردی گلم اینم عکسای خوشگلت       اینم کیک تولدتون که به این روز انداختیش همش حمله می کردی تا بخوریش خیلی بامزه شده بودب ووقتی به اون کیک نگاه می کردی   اینم شاهکار الی خانوم.....ههههههه ههههههه هههههههه مامانی آخه...
1 خرداد 1391

آدم ها

    دنيا پر است از انســان هايي با ظاهر زيبا كه هر روز لباسي نو بر تن مي كنند ولي نزديكشــان كه مي شوي بوي كهنگي انديشـه هايشان آزارت مي دهد ...   ...
30 ارديبهشت 1391